عروسی عمه هدیه
سلام عزیزه دلم هفته ی پیش دوشنبه 19 اسفند عروسی عمه هدیه بود منم از صب جوجورو گذاشتم پیشه بابا حمید و با مامان جون و عمه ها و خاله آزی رفتیم آرایشگاه و کلیییییییی خوشگل شدیم فدات بشم الهی نمیدونی چقد ناز شده بودی تو عروسی، یه لباس عروسه کوچولوووووووو تنت کردم و یه هد هم خاله آزی واست بافته بود اونم زدم به سرت و کفش سفید کوچولو ها هم پات کردم و ..... خیلی خوردنی شده بودی هر کی میومد کلیییییییی قربون صدقه ی تو میرفت دایی علی که دیگه دلش ضعف میرفت همششششش زنک میزد میگفت ناهید نفس رو بردار بیار دمه در یه سره میومد میگرفتت بهار میگفت علی به عشقه نفس اومده تهران عروسی عه خیلی خوش گذشت کاش بزرگ بودیو یادت میموند. ...
نویسنده :
مامان نفس
3:52